به سنت روزهای آخر سال داشتم دفتر و پوشههای قدیمی را «خانهتکانی» میکردم! که برخوردم به این .......
Please download attached Audio
File 
کودکانه اثر زنده یاد فرهاد مهراد
آهنگ ترانه: اسفندیار منفردزاده
سروده و دکلمه: شهیار قنبری
بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی، وسط سفرهی نو
بوی خوب نعنا ترخون سر پیچ کوچهها
[بوی یاس جانماز ترمۀ مادر بزرگ]
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکهی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخوردهی لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
فکر قاشق زدن یک دختر چادر سیاه
[فکر قاشق زدن دختر ناز چشم سیاه]
شوق یک خیز بلند از روی بُتههای نور
برق کفش جفت شده تو گنجهها
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
بازی الک دولک تو کوچهها
[عشق یک ستاره ساختن با دولک]
نرس ناتموم گذاشتن جریمههای عید مدرسه
بوی یک لاله عباسی که خشک شده لای کتاب
[بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب]
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
[بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری
شبِ جمعه، پی فانوس، توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی، هوس یه آبتنی
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم]
بهار جانم سلام
خوبی عزیز دلم؟
چقدر من از این شعر خاطره دارم خدا میدونه... مرسی که نوشتیش دوست جونم:-*
تیچر جونم چون ممکنه نتونم دیگه بیام نت تا اواسط تعطیلات... برای همین بصورت اینترنتی... از الان عید و بهت تبریک میگم عزیز دلم و برای خودت و خونواده ی محترمت سالی سرشار از شادی و سلامتی آرزو میکنم:-* البته تلفنی حتما مزاحمت میشم ها...
امیدوارم سال خیلی قشنگی در انتظارت باشه بهار خوبم:-*
شاد و سرفراز... در پناه حق باشی:-*