خانه عناوین مطالب تماس با من

چالش

چالش

روزانه‌ها

همه
  • سال های تاکنون
  • nice-sentences
  • آسمان پارس
  • زندگی زیباست
  • طبیعت فراموش شده...
  • انعکاس آب
  • نوشته های من
  • روزهای من
  • شاینا کوچولو
  • آواز درنا(کتاب اول)
  • آواز درنا(کتاب دوم)
  • آدم آدم دیگه...یک happening
  • آسمان رنگین است

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • بدرود...
  • شیشه ای می شکند...
  • نباید...
  • خواستن
  • یک سوال
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • ...
  • [ بدون عنوان ]
  • :(
  • ایرانی باشیم...
  • ...
  • [ بدون عنوان ]
  • :)
  • خویش را باور کن
  • تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
  • [ بدون عنوان ]

نویسندگان

  • اردیبهشت 123

بایگانی

  • خرداد 1391 1
  • اردیبهشت 1391 2
  • آبان 1390 1
  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1390 1
  • تیر 1390 4
  • خرداد 1390 1
  • بهمن 1389 1
  • دی 1389 1
  • آذر 1389 2
  • مرداد 1389 1
  • تیر 1389 1
  • خرداد 1389 2
  • اردیبهشت 1389 1
  • اسفند 1388 3
  • بهمن 1388 4
  • مهر 1388 7
  • شهریور 1388 3
  • مرداد 1388 1
  • خرداد 1388 2
  • اردیبهشت 1388 5
  • فروردین 1388 3
  • اسفند 1387 4
  • بهمن 1387 8
  • دی 1387 22
  • آذر 1387 8
  • آبان 1387 5
  • مهر 1387 6
  • شهریور 1387 11
  • مرداد 1387 11

آمار : 57333 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • بدرود... شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 15:31
    تا ابد یادعزیزان زدل و جان نرود جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود
  • شیشه ای می شکند... شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 10:31
    شیشه ای می شکند یک نفرمی پرسد که چرا شیشه شکست یک نفرمی گوید: شاید این رفع بلاست دیگری می گوید شیشه ی پنجره راباد شکست دل من سخت شکست هیچ کس هیچ نگفت غصه ام رانشنید ازخودم می پرسم ارزش قلب من از شیشه هم کمتر بود؟؟؟؟؟
  • نباید... یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1391 12:21
    نباید شیشه را با سنگ بازی داد نبایدمست را در حال مستی دست قاضی داد کبوترها که جز پرواز آزادی نمی خواهند نباید در حصار میله ها با دانه گندم به او تعلیم ماندن داد
  • خواستن سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 12:03
    خواستن همیشه توانستن نیست...گاهی خواستن داغ بزرگیست که تا ابد در دلت می ماند...
  • یک سوال چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 11:38
    و چه بسا انسان هایی که می دانند و عمل نمی کنند و دیگرانی که نمی دانند و عمل می کنند...تفاوت در چیست؟
  • [ بدون عنوان ] شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 15:14
    کوه از بالانشنی رتبه ای پیدا نکرد جاده ازافتادگی از کوه بالامی رود
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 13:12
    درروزگاری که لبخند آدمها به خاطر شکست توست...برخیز تابگریند!!!
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 13:04
    وقتی چترت خداست، بگذار باران سرنوشت هرچه می خواهد ببارد
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 13:02
    بربلندای بامی ایستاده ام که آسمان را خراش داده است...هیچ پرنده ای اینجا نمی نشیند...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 13:00
    برای کشتن پرنده نیازی به شکستن بالهایش نیست. پرهایش را بچینی خاطرات پروازروزی صدبار اورا خواهد کشت... دکترعلی شریعتی
  • ... شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 13:33
    سنگ در برکه می اندازم و می پندارم، با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد... کی به انداختن سنگ پیاپی در آب، ماه را می شود از حافظه آب گرفت؟!
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 11:57
    یادمان باشد که : همیشه ذره ای حقیقت پشت هر " فقط یه شوخی بود " کمی کنجکاوی پشت " همینطوری پرسیدم " قدری احساسات پشت " به من چه اصلا " مقداری خرد پشت " چه میدونم " واندکی درد پشت " اشکالی نداره " وجود دارد
  • :( دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 16:12
    ییهو بدجوری دلم گرفت...بدجوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:(
  • ایرانی باشیم... سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 09:03
    ستیز من تنها با تاریکیست و برای نبرد با تاریکی،شمشیر نمی کشم چراغ می افروزم (زرتشت) یلدا فرخنده باد
  • ... دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 08:52
    گاهی که دلم به اندازهء تمام غروبها می گیرد چشمهایم را فراموش می کنم اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند با این همه ، نازنین ، این تمام...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 12:33
  • :) سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 16:09
    امروز هم روزی بود ها.....غریب!
  • خویش را باور کن چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 12:10
    هیچ‌کس جز تو نخواهد آمد هیچ‌کس بر در این خانه نخواهد کوبید شعله روشن این خانه تو باید باشی هیچ‌کس چون تو نخواهد تابید چشمه جاری این دشت تو باید باشی هیچ‌کس چون تو نخواهد جوشید سرو آزاده این باغ تو باید باشی هیچ‌کس چون تو نخواهد رویید باز کن پنجره صبح آمده است در این خانه رخوت بگشای باز هم منتظری؟ هیچ‌کس بر در این خانه...
  • تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 08:05
    مولانا جلال الدین رومی بلخی نه سلامم نه علیکم نه سپیدم نه سیاهم نه چنانم که تو گویی نه چنینم که تو خوانی و نه آنگونه که گفتند و شنیدی نه سمائم نه زمینم نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم نه سرابم نه برای دل تنهایی تو جام شرابم نه گرفتار و اسیرم نه حقیرم نه فرستادۀ پیرم نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم نه جهنم نه...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1389 15:29
  • یادش بخیر... چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 08:13
    به سنت روزهای آخر سال داشتم دفتر و پوشه‌های قدیمی را «خانه‌تکانی» می‌کردم! که برخوردم به این ....... Please download attached Audio File کودکانه اثر زنده یاد فرهاد مهراد آهنگ ترانه: اسفندیار منفردزاده سروده و دکلمه: شهیار قنبری بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی، وسط سفره‌ی نو بوی خوب نعنا ترخون سر پیچ...
  • آخرین پناه چهارشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1388 07:59
    همیشه ، وقتی تنها و نا امید و ملول تنت ، روانت ، از دست این و آ ن خسته ست همیشه ، وقتی رخسار این جهان تاریک همیشه ، وقتی درهای آسمان بسته ست همیشه ، گوشه ی گرمی ، به نام " دل " با توست که صادقانه تر از هر که ، با توپیوسته ست ! به دل پناه ببر ! آخرین پناهت اوست . تو را چنان که تمنای توست ، دارد دوست
  • کلاغ دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 10:34
    برای زیباترینم کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان و وصله ناجور بر لباس هستی و صدای ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس . با صدایش نه گلی می شکفت و نه لبخندی بر لبی می نشست صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین می پیچید. کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را . کلاغ از کائنات گله داشت. کلاغ فکر می کرد در دایره قسمت نازیبایی...
  • از هنوز تا همیشه سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 09:04
    نزدیک می شوی به من فرسنگها در منی در من خانه می کنی در من حضور می یابی لحظه به لحظه هرجا و هر کجا توی انگشتهایم جاری می شوی سطرسطرخاطراتم را می نگاری روی لبم می نشینی خنده می شوی حرف می شوی دلم که می گیرد ازچشمهایم می باری کیستی؟ کیستی تو ؟ کیستی تو که این همه در من می تابی بی آنکه کاسته شوی بی آنکه غروب کرده باشی...
  • ما انسان ها... سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 11:24
    انسان ها به شیوه ی هندیان بر سطح زمین راه می روند . با یک سبد در جلو ویک سبد در پشت . در سبد جلو ,صفات نیک خود را می گذاریم .در سبد پشتی ,عیبهای خود را نگه می داریم . به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود ,چشمان خود را بر صفات نیک خود می دوزیم وفشارها را درسینه مان حبس می کنیم . در همین زمان بیرحمانه , در پشت سر...
  • دست نوشته های گاندی سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 11:16
    من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم ، من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم، من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم، چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است. و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى ، من را خودم از خودم ساخته‌ام، منى که من از خود...
  • رویاهایت را فرومگذار دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 08:35
    در اندرون تو کسی ست دنیایی ست وترا یاری خواهد داد که خواستن را به شدن بدل کنی ونیرویی نهفته ,که گامهایت را پیوسته براه تواند برد پس خو یشتن را آنگونه که می پسندی ترسیم کن ودست به کار آنچه باید وهر روز تنها گام بردار,آرام وپر توان در امتداد آن رویای دلپذیر آری گاه چنین شود که تداوم راه سخت وناممکن آید رویایت را فرو...
  • اندر فواید میان حالی و گمنامی یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 08:07
    بهترین انتخاب، میان حالی و گمنامی است. اگر میان حال باشیم، هیچ وقت در زندگی گرفتار مشکلات بزرگ نمی شویم... اما اگر بخواهیم متفاوت باشیم ...
  • فقر شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 07:54
    فقر واقعی هنگامی است که وقتت در اختیار خودت نیست بر کارت نه تسلط داری ونه حق مجبوری از قواعدی اطاعت کنی که خودت وضع نکرده ای و آنها را درک نمی کنی
  • :( چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 08:35
    بازم پاییز و اول مهر، دلم می گیره، دوستش نداشتم:(
  • 123
  • صفحه 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5