دلم می خواهد بتوانم دعا کنم
دلم می خواهد بتوانم کمک کنم
دلم می خواهد بتوانم تشکر کنم
دلم می خواهد بتوانم صبر کنم
دلم می خواهد بتوانم آن چه را آموختنی نیست بدانم اما نمی دانم
من فقط می توانم بنشینم و بگذارم خدا یا برای آنکه خیلی هم متوقع نباشم یکی از
واسطه هایش: باران برف خنده بی دلیل کودکان برای انجام کارها به جای من
وارد عمل شوند.
در دلم چیزی هست : مثل یک بیشه نور ، مثل خواب دم صبح ، آنقدر بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا سرکوه ، بروم تاسر دشت!
دقیقا همینه...:*