روزانهها
همهجدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- اردیبهشت 123
بایگانی
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 2
- آبان 1390 1
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 1
- تیر 1390 4
- خرداد 1390 1
- بهمن 1389 1
- دی 1389 1
- آذر 1389 2
- مرداد 1389 1
- تیر 1389 1
- خرداد 1389 2
- اردیبهشت 1389 1
- اسفند 1388 3
- بهمن 1388 4
- مهر 1388 7
- شهریور 1388 3
- مرداد 1388 1
- خرداد 1388 2
- اردیبهشت 1388 5
- فروردین 1388 3
- اسفند 1387 4
- بهمن 1387 8
- دی 1387 22
- آذر 1387 8
- آبان 1387 5
- مهر 1387 6
- شهریور 1387 11
- مرداد 1387 11
هرچه از دوست رسد نیکوست...
تو فکر بودم برای دومین ماهگرد روزنگارم چه کنم ...آخه ۱۱ مهر آغاز سومین ماه شروع به کار روزنگارمه...دردسرتون ندم...نزدیک به یک هفته پیش تصمیم گرفتم از بخش موسیقی های نایت اسکای استفاده کنم و به روزنگارم حال و هوایی تازه بدم...
ولی چشمتون روزه بد نبینه...در اولین انتخاب خودم کاملا موفق بودم ولی به محضه اینکه خواستم موسیقیه انتخابی رو عوض کنم................دیرام رام رام رام...تمام تنظیمات روزنگارم بهم خورد و از اون روز تا حالا دچار چالشم کردم
...تا بالاخره با انتخاب این قالب جدید مشکل حل شد
ولی تو تمام این مدت تو این فکر بودم
که چرا هیچکس متوجه غیبت چالشم نشد؟ یعنی کسی تو این روزا بهش سر نزده؟ یعنی بودو نبودش فرقی نمی کنه؟؟؟!!!! خوب با این حساب
بهتره به کارش پایان بدم...این طور که مسلمه نتونسته جایی برای خودش پیدا کنه
تازه وقتی بیشتر دلم سوخت که اونهایی هم که از همون لحضات اولیه در جریانه مشکل پیش آمده بودند نیز تنها به ابراز همدردی و پیشنهاد چند راه حل بسنده کردن و دیگر هیچ...دریغ از یه
پی گیری کوچولو و دلگرم کننده
بله منظورم شماست
یعنی ما آدما اونقدر درگیریم که حتی متوجه غیبت اطرافیان نمی شیم یا برامون مهم نیست؟!
اینم از نظر خواهی این ماه که خود به خود و ناخودآگاه انجام شد...از ابراز نظر همگیتون ممنونم...
چند روز پیش که ازت پرسیدم فکر می کردم صفحه ت فقط برای من باز نمیشه! ولی افتخار ندادی جوابم رو بدی!
چند بار بعد از اون هم اومدم دیدم خیال باز شدن نداره!
بعد هم با خودم گفتم لابد لزومی نداشته به من بگی چرا باز نمیشه!!!
سلام افسانه جان...ممنون که بهم سرزدی و شرمنده از اینکه سوالت بی جواب مونده...همون طور که نوشتم و توضیح دادم حدوده یک هفته روزنگارم بازنشد که نشد ...تازه اوایلش هم که اصلا نوشته های قبلیم رو نشون نمی داد چه برسه به نظراتی که می فرستادین...دیگه کاملا ازش قطع امید کرده بودم...تا بالاخره مشکلشو تا حدودی حل کردم...ولی باور کن تو این مدت هیچ پیغامی به دستم نرسید...بازم عذر خواهی می کنم...دیگه از این فکرای منفی نکنی ها...
گه این وبلاگو تعطیل کنی بهاره جان، دستور قتل خودت رو امضاء کردی! آدم به خاطر این مسایل کوچیک که وبلاگ تعطیل نمی کنه!یعنی چی؟؟؟
من هر روز سر می زدم وختی بازت می کردم صفه سفید سفید بود! جایی نبود که برات کامنت بزارم! اومدم تو 360 برات نوشتم. نمی دونستم که با وبلاگت چی کار کردی که ارائه راه حل کنم! اگه می اومدی می پرسیدی و مشکلتو می گفتی شاید می تونستم حلش کنم. خود من زیاد به موسیقی گذاشتن وارد نیستم. من روزی چن بار می اومدم پیشت. اینجور چیزا نباید تو رو نا امید کنه عزیزم! مطمئن باش برا همه مهم بوده! من و بهاره در این مورد صحبت کردیم. این چن روز.یه بار بهت زنگیدم موبایلت خاموش بید.
ممنونم مهشاد جان...چششششششششششششم....
داری یه کم سخت میگیری. مثلا خود من اصلا نبودم که بخوام سر بزنم.
در ضمن ما هر کاری میکنیم برای خودمون میکنیم اگه قرار باشه منتظر بقیه باشیم که کلاهمون پس معرکه است.
عزیز دلم خودت رو ناراحت نکن. این تم هم برای وبت خوبه.
موفق میشی هرگز ناامید نباش.
ممنونم...
سلام
خوفی دوستم؟
ای تیچر جونم اینای بد! من شونصد دفعه اومدم اینجا و دیدم صفحه ی بلاگت سفید سفید و فقط این آرم تبلیغاتی بلاگ اسکای روش مونده... فکر کردم شاید کامیوتر من مشکل داره...از مهشاد هم پرسیدم دیدم اونم مثل من نمیتونه بلاگت و باز کنه... بعد از اونجائیکه خودمم چند بار تلاش کرده بودم قبلنا که از قالبهای نایت اسکین یکی و انتخاب کنم و با مشکل تو مواجه شده بودم... فکر کردم شاید ایراد از قالب نایت اسکینه و خودشون دوباره درست می کنن قالبت و . برا همین منتظر شدم تا درست بشه قالبت... بعدشم آخه دوست جونم اینجا اصلا جایی نبود که بشه برات نظر گذاشت:( تلفنی هم نمی تونستم ازت بپرسم چونکه هم تلفن خونه و هم موبایلم قطع بود و تازه دیروز وصل شد:؛<
دیگه نبینم از حرفای بد بد بزنی که میخوای اینجا رو تعطیلش کنی ها! من منتظر پستای خوب و قشنگت هستم:)
تازه دل من برات تنگ شده بود اینـــــــــــــــــــــــــــــــهوا:-*
مواظب خودت باش تیچر جونم:-*:)
سلام بهاره جونم...ممنون که بهم سرزدی...تو همیشه به من لطف داری...چششششششششششششششششششششم دیگه از این حرفای بد بد نمی زنم...