بدرود...

تا ابد یادعزیزان زدل و جان نرود 

 

جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود

شیشه ای می شکند...

شیشه ای می شکند 

 یک نفرمی پرسد که چرا شیشه شکست

یک نفرمی گوید: شاید این رفع بلاست

دیگری می گوید شیشه ی پنجره راباد شکست

دل من سخت شکست هیچ کس هیچ نگفت غصه ام رانشنید

ازخودم می پرسم ارزش قلب من از شیشه هم کمتر بود؟؟؟؟؟

نباید...

نباید شیشه را با سنگ بازی داد 

نبایدمست را در حال مستی دست قاضی داد 

کبوترها که جز پرواز آزادی نمی خواهند 

نباید در حصار میله ها با دانه گندم به او تعلیم ماندن داد

خواستن

خواستن همیشه توانستن نیست...گاهی خواستن داغ بزرگیست که تا ابد در دلت می ماند...

یک سوال

و چه بسا انسان هایی که می دانند و عمل نمی کنند و دیگرانی که نمی دانند و عمل می کنند...تفاوت در چیست؟